برگی از زندگی چهارمین شهید محراب
ای خوشا با فرق خونین در لقای یار رفتن


شهید آیت الله محمد صدوقی ؛ سومین شهیدمحراب درسال 1327 هجری قمری ، یعنی حدود 79 سال پیش در خانواده ای روحانی در شهر یزد چشم به جهان گشود . پدر آیت الله صدوقی ، آقامیرزا ابوطالب ، یکی از روحانیون معروف یزد بود که در مسجد محمدیه سمت امامت و جهت کارهای مردم مرجعیت تامه داشت .
آیت الله صدوقی ،مرد عبادت و تقوی در سن 7 سالگی پدر و در سن 9 سالگی مادر خویش را از دست داد . مرحوم آمیرزا محمد کرمانشاهی سرپرستی وی را به عهده گرفت و محمد صدوقی به تحصیل پرداخت .تحصیلات قدیمه را تا حد لمعه و قوانین در مدرسه عبدالرحیم خان زیر نظر اساتید زمان گذراند و در سال 1348 قمری برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در مدرسه چهار باغ ، از طریق قمشه و آباده به سوی یزد حرکت نمود که سفرش 29 روز به طول انجامید 1 سال بعد از آن در سال 1349 قمری مجدداً برای ادامه تحصیل راهی دیاری شد و شهر قم را برای کسب علم برگزیده به همراه خانواده راهی شدند و بیست و یک سال در آن شهر اقامت گزیدند . در همان سال نیز با امام خمینی آشنا شده و با ایشان به حد اعلای دوستی می رساند آیت الله صدوقی به مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی که مؤسس و مدیر حوزه علمیه قم بود نیز علاقه وافر داشت ، به حدی که به خدمت رسیدن ایشان را همچون واجبات می دانست ، ودر دیدارها ، مشکلات طلاب را با ایشان درمیان می گذارد . در سال 1355 قمری بود که آیت الله حائری دنیای فانی را ترک گفت و به ملکوت اعلی پیوست و بعد از در گذشت آن عالم روحانی بود که فشار رژیم اختناقی پهلوی نسبت به روحانیت فزونی یافت و رژیم سعی داشت که روحانیون را از لباس روحانیت خارج کند و بدین شرایط بر علما و اهل علم تنگ و سخت گشته بود . پس از رحلت آیت الله حائری ، قسمت عمده ای از مسئولیت کارهای حوزه به دوش حضرت آیت الله صدوقی افتاد و ایشان ضمن تدریس 4، 5 درس در حوزه ، به محضر درس آیات عظام خوانساری – بروجردی – صدر و حجت نیز می رفتند و در خارج از قم نیز کار زراعی می کردند .


شهید صدوقی از حافظه و هوش سرشاری برخوردار بود و با همان ذکاوت بود که درس را فرا گرفته و بدون نیاز به مطالعه زیاد به تحصیل می پرداخت . حتی وقتی که ده هزار طلبه از ایشان شهریه می گرفتند ، وی بدون هیچگونه دفتری ، نام همه را به خاطر می سپرد و می دانست که به چه کسانی شهریه داده است و یا به چه کسانی نداده است ، آنگاه زمانیکه به منزل باز می گشت اسامی را و نیز اینکه چقدر شهریه به آنها پرداخت نموده است یادداشت می نمود . پس از بازگشت مجدد آیت الله صدوقی به شهر زادگاهش ، یزد ، وی علاوه بر درس و بحث ، به رتق و فتق اموری چون تعمیر مدارس نیز همت گماشت . در سال 1341 که قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع شد ، آیت الله صدوقی نیز همراه با امام و علمای دیگر در این باب به فعالیت می پردازد و بالاخره هم با کوشش و فشارهای امام خمینی بود که پیش نهاد این طرح لغو شد . بعد از قضیه 15 خرداد سال 42 که امام را به تهران بردند شهید صدوقی و چندتن دیگر از علماء از شهرهای مختلف به تهران عزیمت کردند تا به عمل رژیم پهلوی اعتراض نمایند و سرانجام پس از این اعتراضات مردم بیدارتر شده و امام به حسب ظاهر آزاد گردیده به قم رفتند . مدتی گذشت و امام را به ترکیه تبعید نمودند و این امور باعث شد که مجدداً درگیریهای علماء و نیز آیت الله صدوقی با عمال رژیم ستم شاهی آغاز گردد . پس از چندی امام از ترکیه به نجف و سپس به پاریس رفتند که باعث شد مبارزه هرچه بیشتر به اوج خود برسد و از طریق یزد و شهید صدوقی اعلامیه ها و پیامهای امام ضبط گردیده و به شهرهای دیگر انتقال داده می شد .


همچنین در پی به آتش کشیدن سینما رکس آبادان ، آیت الله صدوقی مرد بزرگ و مبارز، اولین کسی بود که اعلامیه ای منتشر نمود و گناه آنرا به گردن دولت گذاشت . شهید صدوقی عالم بزرگواری بود که سالهای سال عمر خویش را در راه اسلام سپری ساخت و او که ازهیچ چیز واهمه نداشت ، سرانجام در11 تیر ماه سال 61 مرگی چون شهادت را که زندگی جاودانه یافتن است به جان خرید و در محراب عبادت بدست منافقی کوردل ترورشد و آخرین برگ از دفتر عمر خویش را با سرافرازی تمام ورق زد و به ملکوت اعلی پیوست .