بارالها! تو را سپاس می گویم که توانستم ناخالصی های باطنم را به خالصی تبدیل و در راه تو جهاد کنم؛ خداوندا! نیتم را خالص تر گردان/ ناصر اربابیان
***************
به نام خدا، او که تمام هستی از اوست. حیات دهند? تمام کائنات، کسی که ما یکی از ناچیزترین مخلوقات او هستیم، مخلوقی که اگر خود را بشناسد به او خواهد رسید و اگر به خواب غفلت فرو رود در منجلاب پستی ها فرو خواهد رفت/ علی رضا (روزبه) علیخانی
***************
خدایا! در زندگی هر چه از تو خواستم به من عطا فرمودی، حتی شهادت در راه خودت را از من دریغ نکردی، چطور می توانم از عهد? شکر تو برآیم؟/ ناصر اربابیان
***************
«اللهم انی اتوب الیبک فی مقامی هذا من کبایر ذنوبی و صغایرها و بواطن سیئاتی و ظواهرها و سوالف و حدث ها توبه من لایحدث نفسه بمعصیه و لایضمر یغور فی خطیئه. یا لطیف ارحم عبدک الضعیف الذلیل المسکنیم. انالله و انا الی راجعون.»/ ابراهیم توانا
***************
با نام خدایی که می پرستمش و از باطن قلبم دوستش دارم و ذر? ذر? وجودم برای رسیدن به وصالش بی تابانه انتظار می کشد./ نورالدین تشویقی
***************
بارالها! تو را شکر که به ما منت نهادی و ما را مبارزان راهت و جهادگران دینت و احیا گران اسلامت قراردادی و الهی! تو را شکر که ما را در بهترین زمان و در بهترین مکان و در بین بهترین ملت و با رهبری امامی بزرگوار قراردادی و ما را از گمراهی نجات دادی و به راهی هدایت کردی که مردانی بزرگ در آن قدم می نهادند و کسانی جان خود را بر این راه گذاشتند که بهترین خلایق تو در روی زمین بودند./ مهدی علم دار
***************
بارالها! تو را شکر می گوییم برای نعمت های آشکار و پنهانت. بارالها! تو را شکر می گوییم که ما را جزء لشکرت قرار دادی و توطئه های آشکار و پنهان داخلی و خارجی را در نطفه خفه کردی خائنان به اسلام را به امت مسلمان معرفی کردی./ اصغر امیری
***************
به نام خداوند بزرگ و عظیم الشأن، کسی که مرا با نور هدایت از تاریکی ها دور ساخت، هنگامی که تا گلو در آلودگی های دنیوی فرور فته بودم./ نورالدین تشویقی
***************
پروردگارا! تو را شکر می کنیم که ما را جزء گروه های منحرف و مفسد قرار ندادی. ما قادر به تشکر و سپاس نعمت هایت نیستم، اما با عجز و ناتوانی و با قلبی مملو از گنه باز می گوییم:«لک الحمد یا کریم»./ اصغر امیری
***************
پروردگارا! تو را شکر می گوییم که رهبری پیامبرگونه و بند? خالصی چون خمینی، روح خدا را به رهبری و راهنمایی ما فرستادی./ اصغر امیر
از نمون? وصایا و احساسات سربازان در واپسین دم زندگی می توان به یادداشت های سربازان ویت کنگ در جنگ ویتنام[1] اشاره کرد: شاید دیگر هرگز یکدیگر را نبینیم، مشکل زندگی است. می دانم که زندگی یک سرباز پر از شکوه است ولی ترک زنی که دوستش داریم مشکل است. با نگرانی هر دقیقه را می شمارم و هر دم از خود سؤال می کنم چرا باید به دنیا بیاییم و چرا باید رنج ببریم. جنگ چقدر زشت است. چقدر نا امیدم. هنوز هم دارم گریه می کنم، چه تأسفی مامان ما دو نفر شانس نداشتیم. شش روز است که راه می رویم و در این مدت عشق به چیزهای از دست رفته را با خود حمل می کنیم. از تو خواهش می کنم که خوشبخت باشی این آخرین میل من است. .... اولین و آخرین نامه را برایت می نویسم، خیلی هم مسرت انگیز نیست و به این وسیله خبر محکومیت خود را به مرگ در ساعت پانزده به همراه چند رفیقم به اطلاع می رسانم.
.... گریه نکنید، مفتخر باشید. نامه ها را جمع می کنند، بوسه های پر مهر برای هم? شما. خداحافظ مادر عزیز و محبوبم. خداحافظ تا یک روز در بهشت آسمانی ....[2]
فصل فراغ یار و شوق دیدار را در این مجموعه می توان با نمونه های ذکر شده مقایسه کرد: نوع احساسات، مخاطبان و مسائل مطرح شده و مضامین، تعلقات خاطر و دل بستگی ها و سفارش ها در نقط? جدایی و ورود به عالم دیگر؛ دل خوشی ها و تأسف ها، آرمان ها و وظایف، ترس و دلهره و علم و آگاهی و شجاعت.
[1] ر.ک. زندگی در جنگ و دیگر هیچ. اوریانا فالاچی. لیلی گلستانی، چاپ سوم، امیرکبیر، 1352، صفح? 175
[2] نامه های تبرباران شده ها (شهدای نهضت مقاومت فراسنه)، ترجم? محمود تفضلی، چاپ دوم، 1357
کتاب شناسی
صرف نظر از نامه ها، وصیت نامه ها و پندنامه هایی[1] که بزرگان به فرزندان و مریدان و جامع? خود داشته اند ـ از مانی و انوشروان و بزرگمهر و لقمان تا سهروردی و استر آبادی و دیگران ـ کتب بسیاری با عنوان اربعینیات، تنبیه الغافلین، نصیحه الملوک، پند پیران و مرشدان، از رسائل و منشآت و پندنامه ها فراهم آمده است و در مورد شهدای جنگ تحمیلی، ناشران دولتی و اصناف مختلف ـ از روحانیان و دانشگاهیان، آموزش و پرورش، جهاد، کمیت? انقلاب اسلامی و مساجد و خانواده های شهدا و مدارس و مؤسسه های خیریه ـ هر آنه را که در این زمینه منتشر کرده اند در نکو داشت و از باب ادای دین به منسوبان و وابستگان شخصی و اداری و اجتماعی تهیه و تکثیر شده است.[2]
این شهادت نامه ها خصوصاً در مقیاس های کوچکتر که به گروه های مردم منسوب است، از باب احصا و اعلان عمومی فضایل شهدا بدون بیش و کم و ترجیح بعضی به بعض دیگر و سایر ملاحضات به ضمیم? شرح حال و دست نوشته های آنان و غالباً مصور منتشر شده اند فضل تقدم دارند به آنچه که در مطبوعات و پاره ای از کتب به روش گزینش و در حد کلمات قصار از شهدا شکسته، بسته و به تصور کاری تازه گرد آمده اند.[3]
به رغم سعی و صبر و سخاوتی که گروه های مختلف در پاس داشت جان نثاری دوستان و آشنایان و بستگان خود به ترتیب مذکور به خرج داده اند، به هیچ وجه این آثار تصویر و طرح جامعی از نوع وصیت نامه در جنگ و صاحبان آن به دست نداده است. این بخش از آثار مکتوب جنگ، که تعداد آن از شماره بیرون است، هیچ تمایر و تشاخصی نسبت به یکدیکر ندارند. چنان که ممکن است هم? آن ها را یک یا چند نفر نوشته باشند. به همین ملاحظه، به ندرت چنان که شایست? شأن مقام شهداست ارج و قرب و قبول عام نیافته اند و از این حیث رزمند? مدافع لااقل به نسبت در خور توجهی، این مجموعه، در عین وحدت موضوع و موضع و اصول و فروع مقاومت ایمانی و انسانی ممکن است متنوع و متفاوت باشند؛ چه در نسبت تاریخی و شرایط مختلف جبهه و جنگ و چه از حیث مبتدا و خبر اول و آخر داشتن متن. این وضع باعث شده است شعاع اثر و توجه به متن وصایا از حد خویشان و دوستان (و با اغماض همشهریان) تجاوز نکند به نحوی که اکنون ما نمی توانیم یک دفتر یا ده نمون? شاخص به معنی تام و تمام شهادت نامه و وصیت نام? جنگ داشته باشیم. وابستگی صنفی که اساس انتخاب و انتشار تعداد بی شماری از وصیت نامه هاست موجب شده است متن و محتوا ـ صرف نظر از تعلق آن به شهید و قداست نام و یاد آن ها که به معنایی، هم? مبنای طرح و تکثیر آثار است ـ به هیچ وجه بازیابی نشوند و به صرف حفظ اثر که هم? ماترک شهداست بسنده کنند. هر چند به شمارگان واقعی نرسند. گواه قطعی این مدعا آن است که اکثریت قریب به اتفاق و مسلم این کتب و جزوات(نزدیک به صد در صد) هرگز به تجدید طبع نرسیده اند، چون مدعی العموم نداشته اند و تکثیر و طرح آن ها پاسخ به پرسش های (ولو تقریراً) مطرح شده و از سر نیازی اجتماعی و طلب عمومی نبوده است.
این شهادت نامه ها عموماً با نامه ها و خاطرات و شعر و حکایات و زندگی شخصی و جزیی رزمندگان توأم است.
[1] مجموع? شخنرانی های دومین کنگر? تحقیقات ایرانی، جلد دوم، حمید زرین کوب، دانشگاه مشهد، 1352، ذیل پندنامه ها.
[2] فرهنگ نام? جبهه، جلد دوم، کتاب سوم، مقدمه ذیل مکتوبات مطبوع جنگ
[3] فرهنگ شهدا، مجید زمان پور، تندیس، 1378.(گردآورنده به غلط به کلمات منتخب از متن وصیت نامه ها عنوان اصطلاخات و تعبرات داده است.)
ـ شمیم دل، محمد خامه یا، نشر سامیر، 1377.
ـ گل واژه های شهادت(شهدای ارتش)، امیر معصومی عقیدتی سیاسی، 1373
منبع: فرهنگنامه جبهه/ شهادتنامه/ سید مهدی فهیمی
متن و محتوا
در روال عادای زندگی امروز کسی مرگ را به رسمیت نمی شناسد، هر چند قطعی ترین واقعیت حیات است و خصوصاً به معنی حادثه(موت الفجاه) جزو لاینفک آن است اگر چه فرصت رو به رو شدن و اندیشیدن به آن از انسان گرفته شده است. سرعت دسترسی به اطلاعات و ارتباطات و آشنایی بشر با عرف قوانین و تفکیک و ترسیم قضایا از هم اصولاً موضع و موضوعی برای امر و نهی و طرح و توصی? جزیی و شخصی باقی نمی گذارد و مرگ دیگر وجود مجرد و منتزعی نیست، بلکه جزو ذات زندگی است و در آن مستحیل است. اگر قرار بود با تجربه به سیر? علم و فن آوری و نقل و انتقال های ذهنی در نسبیت دائمی و آمد و شد معرفتی که عرص? توسعه و تحقق تحول دائمی است و مصداق « انا فی کل آنٍ رجل» کسی ناگزیر از وصیت باشد بی شک آن ها کسانی هستند که هویتی نسبی دارند و آن قدر شعاع و اطراف و پیرامون به هم زده اند که بخواهند قبل از غائل? مرگ، زندگی را تکلیف و تفویض کنند، چون علما و فضلا و مسئولان و مجریان و هیأت حاکمه و در رجل بعد مجاهدان و آزادگانی که خود را در معرض تیر و ترکش خسم و سپر بلای جهل و ضلم و فساد قرار داده اند و دیر یا زود به اصل خود باز می گردند و لحظه ای خاص و شرده از حیات را با دگرگونی درک می کنند که وقتی به آن به کلمات تجسد می بخشند برای مردم در وضع عادی در زمر? امور خاص و پند و اندرزی کار بستنی خواهد بود.
از قسم اول، ائمه و علما و فضلا چنان که معمول است فرزندان خویش را مخاطب قرار می دهند چنان که علی بن ابی طالب(ع)[1]، پیشوای شیعیان ، به فرزندش امام حسین(ع) بعد از صفین نوشت:«از پدر فانی به فرزند آرزومند، کسی که هدف بیماری، گروگان روزگار، در تیررس مصایب، بند? دنیا، بارگان غرور، بدهکار و اسیر مرگ، هم پیمان اندوه، قرین غم، آماج آفات، مغلوب شهوات و جانشین مردگان است و ... از مکر زمان خائن ایمن نیست» و سپس سفارش به زن، برادر و دوستان و همسایگان بعد از توصی? به تقوا، یاد مرگ و امر به معروف.
از آن جمله است وصیت عنصر المعالی[2] به فرزند خود گسلان شاه، داماد محمود غزنوی، در چهل و چهار باب در شناختن ایزد و آفرینش، پیامبران، فروتین، پرورش فرزند، طلب علم و شجاعت، جوانمردی، امانت داری و ... و سایر امور روزگار با عبارت: «بدان ای پسر که من پیر شدم و ضعفی بر من چیره شد ... و پیش از آن که نام? عزل من برسد...» و نیز وصیت صاحب بحارالانوار[3] (علام? مجلسی 1037ـ 1111 هـ.ق) که بعد از اقایر حقه و گواهی به وحدانیت باری و رسالت نبی اکرم(ص) و حقانیت بهشت و دوزخ، می گوید:«این وصیت نامه ای است که گنه کار خطاپیشه، لغزش کار، کوتاهی کننده، محمد باقر، پسر مولی محمدتقی برای فرزندانش و خویشانش و عشایرش و رفقایش و هم شهری هایش و دوستانش و سایر مردم نوشته است» و بعد از آن به امور مورد نظر می پردازد در رعایت اولاد صغیر و تعلیم و تربیت او، پرداخت دیون و محل دفن و تصانیف که به خط خودش است (وقف نسخ? اصل و املاک موقوفه و بقی? امور).
و دیگران از وصایای افلاطون، خواجه نصیرالدین طوسی تا امیر نظام گروسی[4] (امیر تومان حسن علی خان) حاکم مهاباد و شاهین دژ و ارومیه و خیو پیشکار مظفرالدین میرزا ولیعهد و بعد وزیر مختار ایران در فرانسه به فرزندش یحیی که: یا یحیی خذوالکتاب بالقوه آتینا الحکم ... زنها! با کسانی که از خدا دورند نزدیکی مکن؛ تا توانی دست کرم برگشا که کریم فقیر به از بخیل غنی؛ شیرین زبان و خوش گفتار باش ...»
و بالاخره وصیت نام? امام(ره)[5] که بعد از طرح حدیث ثقلین از رسول (ص) (انی تراک فی کم الثقلین) و توضیح حدیث و افتخار به قرآن و نهج البلاغه و ائمه و مذهب، با توصیه به در پیش گرفتن راه مستقیم، ملل اسلامی و مظلومان جهان را مخاطب قرار می دهد، از هر ملت و و مذهب و بعد به تفکیک به قوای سه گانه سفارش می کند و قوای مسلح و بعد نویسندگان و روحانیان و دیگران ....
در عرف مردم[6] تأکید بر وصیت به «ثلث ماترک» است خاصه وقتی پای صغیری در میان باشد به لحاظ توجه مردم به بدشوگونی خوردن مال صغیر. وصیت به گور، نماز و روزه، حقوق الهی(بعد از حساب دیون مردم)، رد امانات، حلالیت از دل آزردگان، تعیین تکلیف زن و فرزند خصوصاً نابالغ و ترتیب مراسم و زیر سر گذاشتن وصیت نامه و کنار نهادن پارچ? کفنی بر بالین از دیرباز معمول بوده است.
مرگ که از آن به «فرمان رسیدن»، «رخت به صحرا نهادن»، «جامعه گذاشتن»، «پیمانه لبریز شدن»، «آفتاب به دیوار آمدن»، «قالب تهی کردن»، «جان سپردن» و تعابیر دیگر[1] یاد شده است موجد وصیت نامه و مقدم? پدید آمدن حالات و حکابات و مراتب سیر و سلوک و تحول و تحویل مراتبی در معرفت و معانی مراد و مقصود است. نقط? رهایی و انقطاع و تهی شدن از هستی خود و خویشتن نهادن چون لباس از تن، حضور به هم رساندن و در معرض ملاطفت محض او بودن. این مرگ و جنس آن، چه نسبت درستی با حیات آدمی دارد. مردن به معنی آنچه انسان در هوای او و تن و جان می فرساید و در پرتو آن محو می شود. گفته اند: هر دل که در مصیبتی تنگ آید باید که یاد مرگ کند تا فراخ گردد[2] و این یادکرد نزد غافل با بغض است که عیش او را منغض می کند و نزد تایب با کراهت از زود هنگامی اش و نزد عارف محبوب از آن روی که دیدار دوست را در پی دارد.[3]
در هر حال، نزدیک تر از همه چیز به ابنای آدم مرگ است هر چند آن را دور بپندارد. در قبول مرگ چاره نیست. چه به درد و دریغ سعدی از «گذشتن و گذشتن» :
دریغا که بی ما بسی روزگار بروید گل و بشکفد بهار»
و چه به وعده و وعید مولانا:
این جهان همچون درخت است ای کرام ما بر او چون میوه های نیم خام
سخت گیرد میوه ها مر شاخ را زانکه در خامی نشاید کاخ را ...
مرگ پیش از مرگ آن هم نه از عجز و رنج(مرگ جو باشی ولی نز عجز و رنج.) مرگ و کشته شدن در راه خواست? خود[4] و مرگ در نگاه نویسنده بینابین در تعبیر: بیمناک و شورانگیز، داس کهنه ای که خرمن زندگی را درو می کند. خواب آرام و گوارا، بهترین پناه برای دردها و غم ها. مرگ اگر نبود. آرزویش را می کردیم و زندگی اگر سپری نمی شد چقدر تلخ و ترسناک بود.[5]
مقدمه
وصیت[1] (وصیه) در لغت، قول و پند و اندرز[2]، سفارش[3] و توصیه و نصیحت است و به نحو خاص عمل به اجزای وصیت نامه است به وسیل? شخص مورد وثوق(موسی به) از دوستان و آشنایان دربار? آنچه مربوط به صاحب امر است از رتق و فتق امور و حساب و کتاب مسایلی که مرگ مخل مقصود آن شد و با کوتاهی دستش از دنیا در فرصت باقی مانده آن را تفویض می کند و از اموالش سهمی برای کسی مقرر می دارد.[4]
اصلب آن وصل است و اسم آن وصایت و در لسان فقها اجاز? تصرف بعد از مرگ در اموال و تسلیم آن به اشخاص. تملیک عین مال یا منفعت یا تسلیط و تصرف آن پس از مرگ[5] چون «صلح عمرا». وصیتت از عقود است و شامل هم? امور خیر است و وصی مختار در تعیین است و از پیامبر(ص) شنیده شده که شایسته نیست مسلمانی شبی را به صبح بیاورد (بیتوته کند) جز آن که وصیت نامه اش بر بالینش باشد.
در اصطلاحات ثبتی، وصیت اعمال حقوق مدنی از طریق استخلاف(یعنی تعیین جانشین برای پس از فوت) است و آن، عهدی و تملیکی است. وصیت نامه که ورقه ای عادی یا رسمی از شخص حقیقی است انواع خود نوشت، رسمی و سری دارد.
برابر با فتوای امام خمینی(ره) نوشتن وصیت نامه واجب نیست مگر آن که حق واجبی بر عهد? شخص باشد که نتواند ادا کند یا سال مالی داشته باشد[6] و اعتبار شرعی ندارد مگر سبب اطمینان به وصیت شود.
شهادت (الشهاده) گواهی دادن است، اقرار کردن به زبان یا قلم و شهید شدن(مرگ در راه خدا) و (شهادت نامه) گواهی نامه است، نامه نوشت? شهدا و در این مقال، یادداشت هایی در آستان? شهادت و مرگ. اقرار بندگان خدا از رزمندگان به یگانگی او، انزال کتب و ارسال رسل و اعتراف به قصور و تقصیر نزد قادر متعال است نسبت به فرمود? ناکرده و ناکرد? فرموده و توصی? خالصانه به حق و صبر و ثبات قدم در راه خدا. بعد از حمد و ثنای باری و نعت رسول(ص) و ولی و وصی او و منسوبان به حضرتش و گواهی به نعمت های بی حد و حصر و رحمت واسع? او به واسط? برکت وجود امام(ره) و رحمت حکومت اسلامی و یاد مرگ و روز حساب و کتاب و میزان که نزدیک است و آمال و آرزوی دنیا که دور است و دست نیافتنی و در عین حال، فانی و تولا و تبری نسبت به دوست و دشمن خدا با اعلان آگاهی و اختیار و سلامت عقل و نفس در تحریر و کتابت آن.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] فرهنگ اصطلاحات ثبتی، محمد صدری طباطبایی، جهان معاصر، چاپ اول، 1371.
[2] در شاهد مثال قرآنی: و وصینا الانسان بوالودیه احسانا. سور? احقاف.آی? 15.
[3] و اوصانی بالصوه و الزکاه مادمات حیا. سور? مریم آی? 31.
ـ و لقد وصینا الذین اتوا کتاب من قبلک و ایاکم ان اتقوالله.سور? نسا، آی? 121
ـ و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر. سور? عصر، آی? 2
ـ و تواصوا بالرحمه. سور? البلد، آی? 17.
[4] گویند : او صیتالی فلان بمال
[5] ر.ک. فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، جلد چهار، شرکت مؤلفان و مترجمان چاپ اول 1363، صفح? 584
[6] استفتاء آت، امام خمینی، جلد دوم، دفتر انتشارت اسلامی ، 1372، ذیل وصیت، صفح? 406
منبع: فرهنگنامه جبهه/ شهادتنامه/ سید مهدی فهیمی
مادر عزیز، من آرزو داشتم با آزادى راه کربلا، تو را که زحمات زیادى برایم کشیده اى به کربلا ببرم و از نزدیک قبر شش گوشه ى72 اباعبدالّله الحسین(ع) را زیارت کنى ولى مادرم ناراحت نباش، کسانى هستند که دنباله رو راه ما باشند و اگر در این عملیات کربلا آزاد نشد، در عملیاتهاى دیگر به امید خدا آزاد خواهد شد. و شما به زیارت خواهید رفت. شهید فرامرز حسینى
**********************
مادرجان، هر وقت خواستى گریه کنى براى امام حسین (ع) و براى علىاصغر(ع) شش ماهه اش گریه کنید. شهید نوراله احمدیان
**********************
براى مظلومیت حسین(ع) گریه کنید که کسى را در آن ظهر عاشورا نداشت که به سخن «هل من ناصر ینصرنى» اش، پاسخ دهد و در آن موقع با مظلومیت به شهادت رسید. شهیدمحمدرضا اسدى
**********************
فقط براى حسین(ع) و یاران او اشک بریزید و اگر براى من هم که یار امام حسین(ع) هستم، گریه کردید فقط به یاد حسین(ع) باشید. شهید سیدرضا احمدى
**********************
پدر و مادر مهربانم، من به خاطر این به جبهه رفته ام که مىخواهم راه حسین(ع) را در کربلاى خوزستان ادامه دهم و اگر کشته شوم راه حسین(ع) را دنبال کرده ام و براى امام حسین(ع) گریه کنید نه براى من ناقابل.
شهید غلامعلى احسانى
**********************
به ملت شهیدپرور ایران، توصیه مىکنم. که این پیر روشن ضمیر«امام خمینى» را همواره دنباله راهش باشید، زیرا راه وى راه امام حسین(ع) است. پس راهش را ادامه دهید. شهید غلامعلى احسانى
**********************
مادرجان، امیدوارم همچون زینب که بر فرزندان امام حسین(ع) سرپرستى مىکرد. براى فرزندانم سرپرست خوبى باشید و از شهادت فرزندت نگران نباشید، چون با خدا معامله کردید. اگر خواستید گریه کنید، بر علىاکبر امام حسین(ع)گریه کنید، امیدوارم که حلالم کنید. شهید عبدالخالق خلیق
**********************
از پسرم مىخوام که، راه حسین(ع) و انصار حسین(ع) را ادامه دهد و خارى باشد به چشم دشمنان اسلام.
شهید علىاصغر احمدى
**********************
تذکرى برادرانه به جوانان عزیز، نکند در رختخواب در ذلّت بمیرید. که حسین(ع) در نبرد حق علیه باطل شهید شد، مبادا در غفلت بمیرید که على(ع) در محراب عبادت به شهادت رسید. شهید ابراهیم آموزگار
**********************
و اما، چون من خودم راه خود را انتخاب کرده ام و هدفم فى سبیل ا... مىباشد باید به نداى سرور شهیدان حسین(ع) و فرزند عزیزش، خمینى بت شکن لبیگ بگوییم و خط سرخ انقلاب را به پیش ببریم. شهید غلامعلى احسانى
**********************
از پدر و مادر و همسر و خواهران و برادرانم ضمن طلب بخشش حلالیت مىخواهم، که بر مصائب و مشکلات صبر اختیار نموده و از آنها مىخواهم، براى پیروزى رزمندگان اسلام و سلامتى امام عزیزمان دعا کنند، اگر بغض گلویشان را گرفت بر مظلومیت حسین(ع) و زهراى(س) پهلو شکسته گریه کنند. شهید محمدقاسم زاده
**********************
پدر جان نصیحت دیگرم این است که از شما مىخواهم که در شهادت من گریه نکنى و دلت به حال حسین(ع) بسوزد که هیچ کس نبوده به حال حسین گریه کند و هیچ کس نبود بدن عزیز و مبارک آن هفتاد و دو تن را جمع کند و به خاک بسپارد. امیدوارم که خداوند عزوجل شهادت را نصیبم کند. شهید على احمدزاده
**********************
راه شهدا راه حسین(ع) است و راه حسین(ع) راه خداست و راه خدا ادامه اش بهشت است. شهید سید قربان آسایش
**********************
پس ملت غیور ایران دیدید که امام حسین(ع) در کربلا اداء تکلیف کرد، هم اکنون نیز تاریخ تکرار شده است و پرچم امام حسین و فریاد او و هدف او را فردى از سلاله پاک آن حضرت دنبال مىکند و هم اکنون وقت یارى کردن امام حسین زمان است و اى کسانى که براى امام عزادارى مىکنید و زیارت عاشورا مىخوانید (انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الى یوم القیامه) و بدانید که هم اکنون وقت عمل است و باید شعار را به عمل تبدیل کنید.
چون شعار لقلقه زبان است اى کسانى که در ایام محرم و تاسوعا و عاشورا را براى امام حسین(ع) عزادارى مىکنید اشک مىریزید و بر سر و سینه خود مىزنید حسین زمان را دریابید او نیز فریاد (هل من ناصر ینصرنى) اباعبدالله الحسین را سر داده است و او نیز با یزیدیان زمان خود در حال جنگ است و فریاد (هیهات مناالذله) را بلند کرده است. شهید عبدالرضا زیبایى
پروردگارا! خودت آگاهى که هدف از جبهه آمدن من چه بود، اما به عدهاى فرصت طلب و اخلالگر اعلام مىکنم که من آزادانه و با افتخار راهم را برگزیدم و براى رضاى خدا و اطاعت از ولى فقیه و آزاد کردن کربلاى حسینى و انتقام گرفتن خون هزاران، هزار شهید پا در میدان نبرد نهادم و از شما امت حزب الّله، مىخواهم که راه خویش را با تفکر انتخاب کنید، چون عزرائیل یک بار به سراغ آدم مىآید پس چه بهتر که مرگ ما شهادت در راه خدا باشد. شهید عبدالحسین توکلى
**********************
سلام مرا به رهبرم برسانید، و قتى که به زیارت کربلا رفتید از من حقیر یاد کنید و سلام مرا به امام حسین(ع) و به آن قبر و گوشه برسانید زیرا من آرزوى زیارت قبر امام حسین (ع) را داشتم، و دارم. شهید عباس حسین یاقوتى
**********************
برادران و خواهران عزیزم، همانند ابوالفضل(ع) یار و وفادار حسین (ع) در آخرین لحظه هاى عمرتان باشید. شهید محمدرضا فدوى
**********************
هدف بنده از آمدن به جبهه هدف مولایم حسین (ع) و نایب بر حقش امام خمینى، بوده چرا که رهبر آزادگان به خاطر برپایى دین مبین اسلام به مقام شهادت نایل آمد حسین جگرگوشه فاطمه زهرا(س) است از خانه بیرون آمد، مردى تنها که آماده و روانه میدان شد او مىخواست ناپاکان زمانه را از بین ببرد، فقط و فقط که اسلام را زنده کند، او تربیت یافته ى دامان پاک فاطمه زهرا (س) است. شهید سیدمهدى حسینى
**********************
دلم مىخواهد همانند على اکبر(ع) به شهادت برسم و اگر خدا خواست با آنها همنشین شوم. چه لذّتى از این زیباتر که در لحظات جان دادن سر بر دامن سالار شهیدان بگذارم. شهید نریمان حمیدى زاده
**********************
هیچ غصه نخورید که من در روز محشر از نزد امام حسین(ع) مىآیم و شفاعت شما را از آن معصوم تقاضا مىکنم. شهید محمدعلى ثابت قدم بیگان
**********************
فرزندان دلیر و شجاع خود را به میادین نبرد بفرستید، تا از میهن اسلامى دفاع کنند ما که از على اکبر(ع) و على اصغر(ع) امام حسین(ع) بهتر نیستم. شهید موسى روغنى
**********************
خدایا! خجالت مىکشم در روز قیامت سرور شهیدان بدنش پاره، پاره باشد و من سالم باشم، پروردگارا! از تو مىخواهم هر زمان صلاح دانستى، شهید شوم. شهید محمد زارعى
**********************
مادرجان و همسرم، اگر من شهید شدم و جسدم در بیابان ماند، شما نگویید: که پسر ما با شهیدان نیست، نه، من با شهیدان هستم، و این که بدانید وقتى وهب به میدان جنگ رفت و شهید شد، دشمنان سر او را براى مادر و همسرش آوردند، ولى آن ها سر وهب را پس داده و نگرفتند و گفتند: سرى که ما در راه خدا داده باشیم پس نخواهیم گرفت، پس شما هم شهیدى در این راه مىدهید، پس خدا قبول مىکند. شهید احمد احمدى
**********************
مادرم، از شما مىخواهم که اگر پروردگار مرا به فیض شهادت رساند و شهادت را در آغوش کشیدم، تنها نه براى من بلکه، براى تمام شهدا و شهداى کربلا گریه کنید. شهید عبدالله جعفرى
**********************
اى امت اسلام، گوش دل به نداى پاک امام حسین بدهید و به یارى دین خدا بشتابید و بدانید که خدا دینش را امروز اراده کرده است که به دست من و تو احیاء کند، پس بکوشید به نداى امام حسین(ع) لبیک بگویید. شهید محمدحسین صابرى
**********************
نداى مظلومانه حسین(ع) از لابه لاى تاریخ اینک نیز همچنان بلند است که «هل من ناصر ینصرنى» من این ندا را به گوش جان شنیدم و لبیک گفتم. شهید محمدحسین صابرى
**********************
مادرم، به یاد على اکبر حسین (ع) گریه کنید، نه براى من، چون من خاک کف پاى، على اکبر(ع) و على اصغر(ع) هم نمىشوم، جانم را فدایشان مىکنم، شما هم براى شهادت آن بزرگواران گریه کنید. شهید خلیل الله بهارى
**********************
آنان که امروز ما را از سلاحشان مىترسانند بر کویر اندیشه باطلشان چیزى نخواهد رویید، که ما در مکتب حسین (ع) درس شهادت آموخته ایم. شهید حمید خیردستجردى
**********************
من به یارى خداوند، تا موقعى که کافران بعثى را نابود نکردهام و تا قبر سرور شهیدان حسین ابن على(ع) را زیارت نکرده ام دست از جنگ با دشمنان برنخواهم داشت، من راه سرخ حسین (ع) را آزادانه برگزیده ام. حال که موفق شدم، به لطف خدا به دیار عاشقان شتافته و، وجود نالایقم را در بین یاوران اسلام و قرآن و در کربلاى مکّرم تاریخ قرار مىدهم. خدا را سپاس مىگویم و از او مىخواهم که اخلاص را با من عجین گرداند. شهید فرامرز حسینى
پدر و مادر عزیزم! شما ناراحت نباشید از این که فرزندتان را در راه خدا هدیه داده اید و فداى حسین(ع) نموده اید. مگر شما یادتان نیست از کوچکى دستم را مىگرفتید و به مساجد مىبردید و زنجیر کوچکى برایم درست کرده بودید که در عاشوراى امام حسین(ع) زنجیر بزنم و مرا با عشق حسین(ع) از کوچکى پروراندید؟ آن روز، حسین(ع)، زنجیرزدن مىخواست و امروز، حسین(ع)، خون مىخواهد. امیدوارم بتوانم به وظیفه ام عمل نمایم و خدا و رسولش را از خود راضى سازم. شما از نبودن من ناراحت نباشید؛ بودنى که با گناه و غیبت و فساد و غیره توام باشد، این، مایه ى تأسف است نه رفتن با عزت. نمىدانم چه بخواهم؟ چون خیلى به گردن من حق دارید و من فقط دعاى خیر براى امام مىکنم. برایم گریه بکنید، چون حسین (ع) براى اکبر گریه کرده. هر موقع به یاد من افتادید و بغض گلویتان را گرفت، براى حسین(ع) گریه کنید، که نه تنها مثل شما، اکبرش، بلکه همه اش را براى اسلام داده. من که ارزشى ندارم، هیچم، شما براى حسین(ع) گریه کنید. از خدا مىخواهم که صبر و ایمان قوى به خانوادهام عطا کند. شهید علیرضا پروندى
****************
پیامى به دوستانم: دوستان و همرزمان عزیز! اگر من شهید شدم، ناراحت نباشید و گریه نکنید. به خاطر این که زمانى که علىاکبر حسین(ع) شهید شد، کسى نبود برایش گریه کند و فقط من از شما مىخواهم من که تا این جا آمده ام و تمام شهیدان آمده اند، انتظار ما این است که اگر به لقاءالله پیوستم، نگذارید اسلحه ام بر زمین بماند. شهید محمد آبرودى
****************
از خداوند خواستم که مرگ مرا همچون حبیب بن مظاهر قرار دهد تا توانسته باشم آن آرزویى را که در زمان امام حسین(ع) داشتم، در این زمان برآورده شده باشد. امیدوارم خداوند، این خون ناقابل مرا در تداوم دین اسلام قرار دهد. شهید موسى آقایى
****************
عمرى بود که مىگفتیم: اى امام حسین(ع) عزیز! کاش در آن زمان بودیم و شما را یارى مىکردیم، حال که فرزند آن حضرت در بین ماست و ما در نعمتهاى خدا غرقیم، نعمت جمهورى اسلامى و جنگ که به گفتهى اماممان نعمت است، چرا امام را یارى نکنیم؟ شهید محمد تاتار
****************
خداوندا! من در کربلاى حسینى نبودم تا حر را ببینم، ولى همانطور که امامان فرمودند که تاریخ، معلم انسانهاست، رفتار کردم و از حر، درس گرفتم. شهید محمود عرفانى بوجار
****************
پدر و مادر عزیزم! مرا ببخشید از این که نتوانستم زحمات شما را جبران کنم. وقتى خبر شهادت مرا شنیدید، گریه نکنید. باید افتخار کنید که فرزندى در راه اسلام دادید و از خداوند تبارک و تعالى بخواهید که این قربانى را از این خانواده قبول کند و از برادران و خواهرانم مىخواهم که زیاد بىتابى نکنند که دشمنان اسلام، شاد مىشوند و اگر خواستید گریه کنید، بر مظلومیت حسین(ع) در صحراى گرم کربلا، گریه کنید و صبرى زینب وار داشته باشید. شهید علىاکبر قربان زاده
****************
برادران! اینک که ارادهى سفر کردیم... این نه پیام من، بلکه پیام همه ى یاران و عزیزان مظلوم و از همه چیز گذشته ى دیار عاشقان کربلاست که: «تا آخرین نفس مىجنگیم». شهید مجید اردکانى
****************
... این همه درد و رنج، همه براى خداست و براى احیاى دین او و مکتب مقدس اسلام، آن اسلامى که حسین(ع) برایش به شهادت رسید و بهترین عزیزانش به شهادت رسیدند و طعم تلخ اسارت را چشیدند. من، هم چون مولایم حسین(ع) کمر همت بستم و براى نبرد با دشمنان اسلام به جبهه آمدم تا همچون شمع بسوزم و راه را روشن کنم. شهید گل محمد غزنوى
****************
اى منادیان و حافظان دین! اکنون نوبت به ما رسیده است تا در رکاب حسین(ع) آنچه در دل داریم، با عمل، بیان کنیم. شهید محمداسماعیل احمدزاده
****************
آن قدر در دریاى خون شنا مىکنم تا به ساحل آزادى برسم و شما اى کسانى که بر سر قبرم اجتماع مىکنید! بدانید که آرمانم، حسین(ع) بود. شهید حسن آخوندى قرقى
****************
همان گونه که اسوه و الگوى عالم بشریت، امام حسین(ع)، در زمان خویش، با خون خود، درس آزادى و آزادگى به ملت زمانه ى خویش آزمود و در پى آن، خونهاى بسیارى در این راه ریخته شد و تعداد زیادى از لاله ها پرپر گشته و در این راه، روانه ى بهشت برین گشتند، اکنون نیز که حسینى دیگر، در زمانهاى دیگر... به پا خاسته و با هدایت و ارشاد خویش، مردم را به یگانگى و یکتاپرستى، دعوت و بشارت مىدهد، پس چرا ملتى با داشتن این گونه رهبر که دنیاى فساد را به پاکى و اسلام بشارت مىدهد و با کلامهاى کوبنده ى خویش... ابرقدرتهاى زمانه را به لرزه درمىآورد و به آغوش گرم اسلام متکى نشوند؟ من نیز به نوبه ى خویش، به داشتن این گونه فقیه عادل و امامى بزرگوار، راه حسین(ع) را پیش گرفتم و آرزو دارم که بتوانم در این امتحان بزرگ، سرافراز و سربلند و پیروز گردم. شهید مرتضى تلنگى
****************
به گفته ى شهید مرتضى مطهرى: گریه کردن بر شهید، شرکت در حماسه ى آن شهید است. پس به یاد حسین(ع) و اسیرى زینب(س) و آوارگى اطفال اباعبدا...الحسین (ع) گریه کنید. البته نه طورى که دشمنان، خوشحال شوند. شهید عباس معیل
**********************
برادران دانش آموز، شمایى که آرزو مىکردید، اى کاش در کربلا بودیم و به کمک امامانمان مىشتافتیم، حال تاریخ تکرار شده است و حسین(ع) و یزید دیگرى در صحنه ى گیتى پیدا شدهاند و باز این فریاد «هل من ناصر ینصرنى» است که از حلقوم حسینى دیگرى، بیرون مىآید و شما را به یارى مىطلبد یاریش کنید.
شهید حسین على باقرپور
**********************
دانش آموزان، مکتب حسین (ع) براى اعتلاى حق و به اهتزاز درآوردن پرچم توحید بوده است. شهید سیدمحمد شریفیان
این ملت عزیز ما حسینى هستند؛ اینان، مانند حسین مظلوم، از تمام هستى و نیستى خود، گذشتهاند؛ از طفل شش ماهه تا حبیب ابن مظاهر، در راه اسلام فدا کردهاند. پس خدایا! تو خودت لطفى کن به آنان و تنهایشان نگذار تا دشمن، بر آنان چیره نشود. شهید محمدجواد وفانیا
****************
این از خودگذشتگان، یاران حسین(ع) و سربازان امام زمانند. اینان، به تبعیت از ایثارها و از خودگذشتگىهاى معلم بزرگ خود امام حسین(ع)، پا به میدان گذاشتند و اینان، درس «هیهات مناالذله» را از حسین آموخته اند. شهید محمدجواد وفانیا
****************
بیا من و تو هم (مانند) عاشقانى که در جنگ حق علیه باطل، جان شیرین خود را از دست داده و عاشقانه به عشق کربلاى حسین(ع) و به عشق رسیدن به بیت المقدس جنگیدند و نام سرور شهیدان حسین(ع) را بر زبان داشته اند، ما هم لبیک بگوییم.
مىخواهم حقیقت را بگویم؛ آنچه را که از جنگ آموختم، بگویم: کربلا، چون دانشگاه است، ایران، چون صفحه ى سفید کاغذ و خون درون رگم، همچون جوهر. آموزگارم، حسین(ع) است و شهادت، فارغ التحصیلى ام. اکنون باید در کربلا آموزش ببینم و آن وقت، با خونم روى این سرزمین پهناور، شعار استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى را چون بهشتى ها و... بنویسم و به هنگامى که آخرین قطره ى خونم از بدنم بیرون آمد، «الله اکبر»گویان، به سوى معبودم پرواز میکنم. شهید سید جلیل حاتمى
****************
گویا زمان وصال مطلوب است؛ گویا رسیده زمانى که محبوبم فرا مىخواند، گویا زمان بریدن از دنیا و بال کشیدن به سوى لقاء الله است. مىبینم از هر سو نالهاى مىآید و از هر گوشه، زمزمهى مناجات، بلند شده، گویا همه، زمان حرکت را دریافته اند؛ زمان ایصال الى المطلوب است؛ زمان پیوستن به امام حسین(ع) است. شهید مهدى حاج بابائى
****************
خانواده ى عزیزم افتخار کنید که خانواده شهید هستید، اما به کسى فخر نفروشید که ما شهید شده ایم. شهید ابراهیم بیزهای
****************
پدرجان! در سوگ و غم از دست دادن فرزندت، به یاد علىاکبر حسین(ع) باش و جلو ناراحتى خود را بگیر که خود، با آگاهى و درس آموزى از مکتب خونین مولایم حسین(ع)، راه شهادت را پیمودم، که همانا شهادت، نزدیکترین راه تکامل انسان است و به آن، افتخار مىکنم. انسان باید براى خدا از هر چه که دارد و مىتواند، بگذرد و آن، به منزله ى نابودى زندگى نیست، بلکه ساختن منزلگاه و آماده شدن براى روز قیامت است. شهید علیرضا محققى
****************
و تو اى مادر عزیز و از جان بهترم! دوست دارم که همان طورى که آن لحظات آخر، مرا در آغوش گرفتى و بوسیدى چشمانم را و گفتى تو را به خدا مىسپارم و مرا روانه ى جبهه ى جنگ کردى، همانطور به خودت ببالى و شاد و خرم باشى که جوان 18 سالهات را براى رضاى خدا و براى اسلام و قرآن، همچون علىاکبر امام حسین (ع) دادى و در قیامت، به پیش فاطمه ى زهرا(س) و زینب کبرى(س) سرافراز خواهى بود. شهید غلامحسن آخرتی
****************
مادر عزیزم! اگر خواستید گریه کنید، براى طفلان امام حسین(ع) گریه کنید، اگر خواستید گریه کنید براى مظلومیت آقا امام سوم، امام حسین(ع) گریه کنید. شهید محمود آقایى
****************
خواهرم!... مىخواهم اگر گریه کردى، براى برادرت گریه نکن، به یاد غریبى امام حسین(ع) و اسیرى حضرت زینب(س) و به یاد غربت کودکان امام حسین(ع) گریه کنى. به یاد بیاور که در روز عاشورا، چه بر سر خانواده ى ائمه ى اطهار(ع) آوردند. خدا لعنتشان کند. شهید نادعلى فنایى
****************
پدر و مادر مهربان و دیگر دوستداران! نوید این را بدهم که اى یابندگان وادى عشق! اکنون به نداى یارى حسین بن على(ع) لبیک گفتم و با لباس سفید، پا به سوى کاروانش گذاردم و شما باید خداوند را حمد و سپاس بیکران گوئید، چرا که فرزندى به نام حسین را حسین وار به میدان نبرد علیه کافران، سوق دادید. خداوند، شما را نگهدار باشد و نعمتهاى بیکران دریاى هستى، شامل حال شما باد. آرى، به درستى که اگر عشق شما در سرم نبود، عشق به حسین(ع) را نداشتم... شهید سید حسین موسوى
****************
یا حسین ابن على(ع)! در آن سراى برزخ و در آخرت، آن هنگام که فشار قبر مرا مىآزارد -که حکایت از اسرافکارىهاى من است و سیر بودن شکمم که به یاد گرسنگان نبودم و دیگر کارهاى بسیار که رضاى خدا در آن نبود- و در آن هنگام که در لبهى پرتگاه آتش جهنم که قهر خدا آن را آفریده، به فریادم برس که تو نزد خدا خیلى عزیزى، ولى من، معصیت بسیار کردم و لحظهاى به یاد خدا نبودم و از خدا خیلى دور بودم. یا اباعبدالله(ع)! مىگویند تو خیلى مظلومى و هر که دست حاجت به سوى تو دراز کند، آن دست را خالى برنمىگردانى و اکنون، من دوست دارم مرا نزد خویش ببرى و مرا از مقام محمود، بهرهمند سازى و از خدا بخواهى که این جان ناقابل را از من قبول کند. شهید محمدرضا چربگو
****************
از شما مادر عزیزم خواهش مىکنم که در عزاى من نگریید و همیشه، پیش نظر داشته باشید که شهیدان، زنده هستند و اگر بدنم را تکه تکه بیاورند و یا هرگز جنازهام پیدا نشود، ناراحت نباشید و اگر خواستید گریه کنید، به یاد لب عطشان امام حسین(ع) بگریید و به یاد شهداى کربلا باشید و وقتى که بفهمید که امام حسین(ع) را چگونه کشتند، پس دیگر، جان ما چه ارزشى دارد؟ شهید اسحاق کاظمى
****************
اى خداى بزرگ! به جان مهدى(عج)! آرزوى زیارت قبر سرور شهیدان، بىطاقتم کرده است و علاقهى شدیدى دارم که بروم به پابوس سر آن سردار بىدست، عباس علمدار (ع).
پدر و مادر! شاید این حس را کرده بودید که در سخنانم چه مىگذشت، حال، سر در این راه مىگذارم که سرم فداى خاک پاى حسین(ع). دلم مىخواست دستانتان را مىگرفتم و با هم به زیارت سرور شهیدان مىرفتیم، ولى تقدیر، این چنین خواست. ولى مادر! اگر رفتى زیارت آن شهید، سلام مرا برسان و بگو: آقا جان! به خدا! آن شب که آرامگاهت را در خواب دیدم، دیگر هیچ نمىدانستم تا این که اگر لیاقتش را داشته باشم، به یارانت بپیوندم. یا حسین جان! از زمانى که فریاد «هل من ناصر ینصرنى» را سردادى، به خدا! جوانان مسلمان و پاکباختهات در این زمان، به فرزندت لبیک گفته و به سویت پر کشیدیم و این را با خون سرخ خود ثابت نمودیم و مىنماییم، تو شفاعت ما را در درگاه خداوند بکن. شهید جلیل پرى دولت آبادى
چرا به نداى مظلومانه و غریبانه ى هل من ناصر... امام حسین(ع) که در همه ى اعصار طنین افکن است و اینک امام امت پرچمدار آن مىباشد، پاسخ ندادید؟ و چرا مقدمه ى ظهور ولى و حجت خدا را فراهم نکردید؟ و چرا داد مظلومین را از ظالمین نستاندید؟ و اینک هشدار بر شما! که بنا به فرمایش امام عزیز اگر از انقلاب و جمهورى اسلامى حمایت و دفاع نکنید، مجددا دشمن که با هم? توان و انواع مکرها و حیله، حکومت شیطانى خود را بر ما تحمیل کرده، انقلاب اسلامى را ساقط خواهد کرد. شهیدمحمدحسین فاضلى
************************
اگر قرار باشد در آن دنیا حسینِ فاطمه(س) دستم را نگیرد، دیگر چه کسى مىتواند نجاتم دهد؟ اگر استادان و آنهایى که در طول زندگى من فرماندهان، دوستان از جمله راهنمایان من بودند، نتوانند با توجه به اعمال ناشایست، مرا از خیل گنهکاران عالم جدا سازند، به چه کسى پناه ببرم، زیرا نمىتوانم حتى آن صحنه را تجسم کنم که با کفار، صدامیان و قاتلین، همه و همه در یک جا باشم. و ندارم جوابى به ائمه اطهار(ع) بدهم. و چشم امید من به لطف، کرم، بخشندگى خداوند بوده و هست. شهید محمدعلى میرزایى
************************
سردار بزرگ حق و حقیقت، سید مظلومان، حسین بن على(ع) است. که با قیامى که در برابر و علیه یزید، ستمگر عصر خود، کرد، جان و مال و فرزندان خود را براى این راه داد. به مردم دنیا و بخصوص پیروان خود، درس ایثار و مقاومت داد. حسین (ع) با این قیام به مردم پیرو خود آموخت، که در برابر زور و زر دنیاپرستان، تسلیم نشوند. و علیه آنان بشورند. زیرا خدا یار و یاورشان است. شهید احمد اشرفى پور
************************
اسم فرزند پسرم را حسین بگذارید، چون من عاشق امام حسین(ع) بودم و من آرزو داشتم قبر شش گوش? امام حسین(ع) را ببینیم. و بر آن بوسه بزنم. از تمام کسانى که مرا مىشناسند، حلالیت مىطلبم. شهید محمدتقى رضایى
************************
براى تمامى اقشار، جهاد از واجبات الهى است. چون شما پرچم دار نهضت خون بار حسینى بودید.شهید صفر علىرضایى
************************
امروزه قطعاً باید بدانید اگر به یارى دین برخیزید، و کربلاى معلا را آزاد سازید، به یاد خدا برخواسته و در مقابل سیدالشهداء و امام زمان «عج» سربلند خواهید بود.
اگر دین خدا را یارى نکنید معلوم نیست که کفار، این پیروان ابوسفیان، چه بر سر این ممالک اسلامى بیاورند.
شهید صفرعلى رضایى
************************
یک طرف لشکر یزید و یک طرف تمامى مسلمین علیه کفر ایستاده اند. و هنوز فریاد «هل من ناصر ینصرنى» حسین(ع) و زهرا (س) بلند است. و از شما برای یارى دین خدا و حفظ ممالک حسینى، یارى مىخواهند. پس به پاخیزید. شهیدصفرعلى رضایى
************************
من به جایى مىروم که یاران امام حسین(ع) عاشقانه و با نیتى پاک، جان خود را فداى اللّه و قرآن و اسلام کردند. شهیدحبیب ا... رضایى
************************
دلم مىخواهد که سر از تنم جدا شود. دور از این ره چون حسین بن على(ع) بى سر بمیرم. شهید محمد زوّاری
************************
من این راهى را که مىروم، خود انتخاب کرده ام. راه خداست و راه سرور شهیدان حسین(ع) است. چون ما همیشه در زندگى، در روزهاى محرّم و عاشورا با خود گفتیم، که کاش در صحراى کربلا بودیم و در رکاب حسین(ع) مىجنگیدم، اکنون کربلا است و ما هم به نداى رهبر لبیک مىگویم. شهید مهدى شریفى
************************
معبودا ! تو را به مظلومیت حسین(ع) قسم مىدهم که به خاطر همان چند کلمه مصیبت حسین(ع) ولو که با ریا هم انجام گرفته باشد، مرا بیامرز. آنچنان که در دنیا ذاکر حسینم قرارم دادى، در آخرت دست مرا از دامان لطف و شفاعتش محروم نکن. شهید حاج محمد شهاب
************************
اى کسانى که نماز مىخوانید و به مسجد مىروید و عاشورا حسین، حسین مىکنید، امروز دیگر شعار کفایت نمىکند، امام حسین(ع) شما را مىطلبد پس بپاخیزید. شهید عباس شعیبى
************************
مرا غسل و کفن نکنید، که رهبرم امام حسین(ع) غسل و کفن نداشت. شهید مهدى صنعتى
************************
زندگىِ بازماندگان حسین(ع) را مطالعه کنید که زندگى بعد از شهادت من براى شما، همان زندگى بعد از شهادت حسین بن على(ع) براى بازماندگان است. شهید غلامحسین تخم افشان
************************
برادرم! رسالتى را که حسین بن على(ع) به ما محول کرده، بر دوش بگیرید و راه حسین بن على(ع) را که من آموختهام بیاموز. شهید غلامحسین تخم افشان
************************
پدر و مادر عزیزم! اى معلمین! که در تداوم خط خونین شهادت رسالت خون خویش را به ما منتقل کردید، و پس از شهادت اولین فرزندتان، سرباز امام زمان«عج»، منتظر شهادت دومین فرزند خویش بودید. حال که روز موعود، یعنى روز شهادت فرزند دوم خانواده تان فرا رسیده از شما مىخواهم که همچون یاران حسین(ع) خود نیز آماده حرکت در این خطر باشید. و داغ یک آه را هم بر دل دشمن بگذارید. که یاران حسین(ع) نیز چنین کردند. شهید سیدحسن میررضوى