خدایا! از رحمانیت تو غافل شدم و خیال می کردم درست می روم اما اشتباه بود. بهترین گوش را به من دادی و به گفتار باطل گوش کردم؛ بهترین زبان را به من دادی و با حرف های بیهوده آن را به کار گرفتم که خلاف راه تو بود، بهترین دست و پا را به من دادی اما برخلاف رضای تو حرکت کردم؛ بهترین عقل را به من دادی اما لحظه تفکر نکردم که از کجا آمده ام و به کجا می روم و برای چه آمده ام و چه کسی مرا آورده است و می برد. / مسعود (جمشید) یوسفی

***************

معشوق من دیر زمانی است که در آتش عشق وصل تو می سوزم ولی دریغا که زنجیرهای معاصی چنان مرا به این عالم دوخته که نمی توانم به سویت پرواز کنم، بارالها! تو خود گفتی که اگر بندگانت یک قدم به سویت آیند تو چند قدم به سویشان خواهی رفت. ولی من می خواهم بگویم که کریما! بار سنگین گناهانم توان برداشتن حتی یک قدم را از من ذلیل سلب کرده است، خداوندا! به کرامتت این یک قدم را هم خودت بردار./ جعفر عینکیان

******************

دلم می خواست بیشتر در این دنیا می ماندم و لکه های سیاه گناهانم را با تحمل جهاد در راهت را از بین می بردم ولی اینک که پرستوی شهادت به سویم پر می کشد نمی توانم آن را نپذیرم؛ خداوندا! تو خودت از گناهانم درگذر که این بدن نحیف مادی توان تحمل عذاب سخت تو را ندارد، گر چه اگر این توان را هم داشتم، نارضایتی تو از این بند? حقیر سراپا تقصیر بالاترین مصایب بود. علی(ع) در دعای کمیل چه خوش می فرماید که «بارالها! گیرم عذابت را تحمل کنم، پس چگونه دوریت را صبر نمایم». پس خودت از لغزش هایم درگذر که تو ارحم الراحمینی و بدن بند? گناه کرده ات را با آتش دشمن کافرت بسوزان تا با آتش عذابت نسوزد./ جعفر عینکیان

***************

پروردگارا! توفیقی به بنده عطا فرما که بتوانم دین خود را به اسلام و همسر و فرزندان و دیگران ادا کنم. خدایا امید آن دارم که با فضل خودت با ما رفتار کنی نه با با عدلت، چون بار گناهانم زیاد و طاعتم کم است. خدایا! خودت فرموده ای که عزت و ذلت دست من است. امید آن دارم که بنده را جزء بندگان عزیز خودت قرار دهی. این بدن رنجور و نحیف من طاقت آتش و عذاب شما را ندارد./ محمد حاتم صفت

***************

خداوندا! منِ عاصی روسیاه، با بار گناه می خواهم تو را ملاقات کنم، با شرمندگی چه کنم. ولی یک دنیا امید به لطف تو خدای مهربان و شفاعت معصومان (ع) دارم./ عباس توکلی

***************

پروردگارا! گناهانم زیاد است و از گناهانم ترس دارم. ولی به بخشش تو امیدوارم. پرودگارا! در جوانی نتوانستم حق اطاعت تو را به جا بیاورم، نتوانستم آن طوری که تو به من روزی دادی شکرگزار باشم. پروردگارا! می دانم که مرا برای آخرت آفریدی نه برای دنیا؛ می ترسم از این که مرگ من فرا رسد و باز در گناه باشم پروردگارا! دوست ندارم در بستر بمیرم اگر روزی مرگم فرا رسید در راه جهاد و شهادت مرا بمیران./ محسن زارع

***************

خدایا! تو بهتر از هر کس از درونم آگاهی و می دانی که چقدر پشیمانم. وقتی گناهانم را به یاد می آورم بدنم می لرزد و فقط رحمانیت و یاد توست که مرا تسکین می دهد و امید به توست که راه برگشتی برای من باقی گذاشته است؛ بازگشت به درگاه خدایم و بازگشت از راه های خطایی که پیموده ام./اصغر آقا محمد

***************

خداوندا! دریغ که نتوانستم تو را آن طور که باید درک کنم، تو از رگ گردنم به من نزدیک تر بودی و من تو را نیافتم. چقدر ضعیف بودم که با وسایل دنیایی این نزدیکی را به دوری سپردم. حال تنها راه قرب به تو را در شهادت می یابم، تنها راهی که پیش پای من است تا به تو برسم. دریغ که نتوانستم از نعمت هایی که به من دادی درست استفاده کنم./ اصغر آقا محمد

***************

خدایا! به من نعمت رهبری دادی، به من نعمت جنگ دادی که تا به حال از آن ها استفاد? درستی نکرده بودم. ولی حالا با تمام وجود لزوم وجود این دو نعمت را درک می کنم و امیدوارم که قدر رهبر کبیرمان، خمینی عزیز را که نعمتی برای ملت اسلامی ما و تمام ملل مستضعف جهان است، بدانم./ اصغر آقا محمد

***************

خدایا! امیدوارم نعمت شهادت در راهت را به من عطا کنی، امیدوارم نعمت دیدار پیامبر(ص) و اهل بیتش را به من ارزانی داری و امید دارم که بار دیگر به دنیا بیایم و در رکاب ولی عصر(عج) جان سپارم. خدایا! باز هم طلب استغفار می کنم و به بخشش و امید دارم. از جهنم می ترسم، اما آرزوی بهشت را نیز ندارم چون می دانم لیافت آن را ندارم./ اصغر آقا محمد


منبع: فرهنگنامه جبهه/ شهادتنامه/ سید مهدی فهیمی