خدایا! از درگاهت عذر می خواهم که نتوانستم بند? شایسته ای برایت باشم. خدایا! خودت گفتی مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، خدایا! تو را خواندم پس مرا بپذیر. شهادت انتخاب من است، انتخابی که بهتر از آن در این زمان سراغ ندارم و به این ترتیب مادرم مرا از دست نداده بلکه به دستم آورده است./ سید مرتضی رضوی
***************

بارخدایا! تو خود گواهی که به خاطر رضای تو بود که این همه سختی را تحمل کردم و از خانواده ام دوری جستم. تو را شکر می گویم که عاقبت مرا نا امید نکردی و به آرزوی دیرینه ام که همان شهادت در راه تو بود، رساندی./ علی حیدری حسین آبادی

*****************

بارخدایا! خودت شاهدی که همیشه به یاد تو بودم و در راه تو قدم برداشتم و هر کاری که می خواستم انجام بدهم به نام تو آن را شروع می کردم. خدایا! باز هم خودت شاهدی که همیشه از تو می خواستم مرا را در راه خودت شهید گردانی و این نعمت الهی را نصیبم کنی. اکنون که این نعمت را نصیبم کرده ای سپاس گزارم و از تو تشکر می کنم که مرا لایق چنین نعمتی دانسته ای./ محمد علاف یزدی

***************

خدایا! تو را شکر می گویم که مرا زمانی آفریدی که می توان عاشق شد و انسان می تواند خودش را بشناسد. بارالها! از گناهان من در گذر و درج? شهادت را من عطا کن چرا که خودت می دانی که هدف ما جز دفاع از اسلام و دین و قرآن چیز دیگری نبود و نیست. رسول خدا فرمود: به شهید هفت امتیاز از سوی خداوند اعطا می شود. نخستین آن ها بخشیدن تمام گناهان اوست به واسط? ریختن اولین قطر? خونش./ رضا یافتیان

***************

بار خدایا! به سر منزل آمرزش تو سر فرود آورده ام و به بخشایش تو روی کرده ام و به عفو تو مشتاق شده ام و به فضلت وثوق یافته ام. در من چیز ینیست که مرا شایست? آمرزش تو سازد و نه در علم که سزاوار بخشایش تو باشم و در من زان پس که خود را محکوم کنم جز فضل تو چیزی نماند./ محمد آبادی

***************

آقای من! ای کاش می دانستم دربار? من چه اراده ای داری، می خواهی مرا در آتشت بسوزانی یا در پناه خویش مأوا دهی؟ خدایا تو به من بسیار احسان کردی و نعمت بسیار دادی؛ ای کاش می دانستم سرانجام به بهشتم می بری یا به سوی دوزخم می رانی؟/ رضا زارعی

***************

بارالها! به درگاهت شکر می کنم که سعادت حقیقی را نصیبم کردی و با حسینیان همراهم کردی و در جبهه راهم دادی و هم نوای مجاهدانم گردانیدی و مرا از تفکرات و تخیلات بیهوده رهانیدی و از ظلمت به نور رهنمون ساختی و از سهویان دنیا به انوار الهی سوق دادی و شراب عشقت را به من نوشاندی و مرا در زمر? کسانی قراردادی که در نبرد کشته می شوند/ رضا زارعی

***************

خدایا! خطای من از آسمان ها و زمین و کرسی و عرش عظیم تو بزرگ تر است. ای کاش می دانستم خطایم را بخشیده ای یا روز قیامت مرا رسوا می کنی؟ پیوسته این سخنان را می گویم و می گریم و خاک عالم را بر سر می ریزم و آن قدر فریاد و ناله سر می دهم تا شاید خداوند یزدان و رحمان عالمیان دست بر سر من گناه کار هم بکشد و قلم عفو روی اعمالم زند. آن کس که بر خودش ستم کرد من بودم./ رضا زارعی

***************

خدایا! می دانی که برای لقای تو به جبهه آمده ام و امیدم جز وصل تو نیست و تو دست رد بر سین? امیدواران نمی زنی و آنان را می خوانی. خدایا! می دانی که روسیهم و از گذشت? تلف شده ام و از صفات رذیله ام و از گناهان کثیره ام فقط تو آگاهی و خودت گفتی که برای توبه بیا. تو فرمودی که توابین را دوست داری. من اکنون آمده ام و به چشم امید به تو می نگرم و می دانم که قول تو حق است./ رضا زارعی

***************

همیشه می خواستم شمع باشم و بسوزم و نور بدهم و نمونه ای از مبارزه و مقاومت در مقابل ظلم باشم. می خواستم مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را به دوش بکشم. می خواستم فریاد شوم. در دریای فقر غوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم./ رضا زارعی
***************

خدایا! مرا چونان مردگان در راه جاهلیت نمیران و دل مرا بعد از آن که ره نموده ای در کژی گرفتار مساز. بارخدایا! من نیامده ام که فقط بجنگم. به جبهه آمده ام که خود را بسازم واز هر چه زشتی است دروی کنم. ما آمده انی به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان لبیک بگویم.«اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون»./ یوسف صابری

***************

به نام آن که همه چیز از اوست؛ هم? دل ها به سوی اوست و در هم? دل ها جای اوست. به نام کسی که به ما توان حرکت می دهد و ما را از حرکت باز می دارد. کسی که جان می بخشد و جان می ستاند و زندگی و مرگ همه در ید قدرت اوست. / علی نجاتی

منبع: فرهنگنامه جبهه/ شهادتنامه/ سید مهدی فهیمی